گزارش،
شورش سربازان کلانتری شهر زیبا تهران
کامران پایدار
در روز شنبه 27/11/86 ساعت 4 عصر یکی از سربازان وظیفه کلانتری 133 شهر زیبا به نام شهنام شکاری به جرم رابطه با دوست دخترش از طرف یکی از فرماندهان مزدور کلانتری به نام سلیمان آبادی در داخل محوطه کلانتری مورد کتک کاری و ضرب و شتم قرارمی گیرد. سرباز شکاری در حالیکه از این همه تحقیر و توهین به تنگ آمده با فرمانده متعرض درگیر شده و سپس با حالتی بر آشفته و عصبی خود را به لبه پرتگاه طبقه سوم کلانتری رسانده و قصد پرت کردن خود و خودکشی میکند. تمام مسولین کلانتری بشدت ترسیده و وحشت زده شده بودند. هیچیکدام جرات نزدیک شدن به او را نداشتند. صدها نفر از مردم محل در برابر کلانتری تجمع کرده بودند.
در این حال زنی از بین جمعیت خود را به پشت بام کلانتری رسانده و پس از یک ساعت سعی و تلاش سرانجام شهنام را از مرگ نجات میدهد. مردم از دیدن این صحنه درد آور به تنگ آمده و جمعیت آماده انفجار است. همه انگشت اتهام را بسوی حکومت جنایت پیشه اسلام و خدا دراز کرده اند. دژبان کلانتری با زور و تهدید سعی در متفرق کردن مردم دارد. در این حال چندین نفر از سربازان که در بیرون از کلانتری در حال گشت بودند، پس از شنیدن این خبر از طریق بیسیم بلافاصله ترک پست کرده و خود را به کلانتری رساندند. چند نفر از سربازان در حالیکه اسلحه های خود را آماده کرده بودند سرهنگ علی احمد نادری فرمانده کلانتری و ستوان سلیمان آبادی را به مرگ تهدید می کنند. یکی از سربازان به آنها می گوید: "پفیوزها، بیشرفها چقدر ما سربازان باید تحقیر و فشارهای شما را تحمل کنیم و ... اگه یکبار دیگه این مسایل تکرار بشه شما را می کشیم!"
نادری و مسولین کلانتری با وحشت از صف معترض و عاصی سربازان فقط عاجزانه عذرخواهی میکنند. سرانجام ساعت ساعت 7 عصر سربازان را در داخل کلانتری جمع می کنند. سرهنگ نادری باز هم موذیانه از سربازان طلب بخشش و گذشت می کند. ستوان مزدور سلیمان آبادی که در منطقه شهر زیبا، بلوار فردوس و آریا شهر، در سرکوب جوانان به جلاد دختران و پسران جوان مشهور است، در حالیکه در گوشه ای کز کرده و سرش را پایین انداخته با قیافه ای در هم شکسته و تحقیر شده از همه سربازان عذر خواهی کرده و قول میدهد دیگه تکرار نشه! البته توبه گرگ مرگ است. *